تیننیوز| راهها همیشه هم ابزاری برای رسیدن نیستند. خیلی وقتها این خود راهها هستند که اهمیت دارند. فارغ از رسیدن به مقصد. این راهها باعث میشوند مسافر جدا از رسیدن، از لحظه لحظه عبورش لذت ببرد. خیالش را پر بدهد، خاطراتش را مرور کند و بگذارد منظرهها او را فتح کنند. جاده چالوس هم از همینهاست.
وقتی از جاده چالوس حرف میزنیم منظورمان مسیری برای رسیدن به شمال نیست. منظور طی کردن پیچوخمها و گردنههاست. منظور توقفهای خاطرهانگیزی است که بسیاری دفعات بیش از مقصد خوشایندند. آدم با خودش فکر میکند پدران ما و پدران پدران ما و خیلی از آدمهایی که دوستشان داریم همین مناظر را دیدهاند و میانه همین راه توقف کردهاند.
آن درختهای سبز، بوی چوب سوخته، دود آتشهایی که رستورانهای بینراهی علم میکنند تا گرم شوند، آش دوغ خوردن توی کندوان، دوراهی دلانگیز مرزنآباد و خیلی چیزهای دیگر…
جاده چالوس بیتردید سهمی بزرگ در خاطرههای چندین نسل دارد. حتی آن ترافیکهای دیوانهکنندهاش که یکی از مهمترین مولفههای تعیین زمان رفت و برگشت سفر است. با اینهمه این علاقهای آمیخته به درد است.
این جاده زیبا و افسونکننده، در همه سالهایی که از عمرش میگذرد کم قربانی نگرفته است. یا دستکم ترافیکش کم اسباب مُنقّصکردن عیش و شادی مسافران نبوده است. برای همین بود که قرار شد تهران را با آزادراهی امن به شمال کشور متصل کنند.
سرانجام این اتفاق در فاز اول در حال محقق شدن است. پیشاپیش بسیاری این نهیب را داده بودند که با افتتاح آزادراه شمال دیگر شمال نخواهد بود. دسترسیاش آنقدر آسان خواهد شد، که احتمالا با فوران جمعیتی شبیه تهران مواجه میشویم. با اینهمه مزیت نسبی ایجاب کرد این اتفاق رخ دهد.
تکمیل قطعه اول آزادراه تهران- شمال، قطعا یکی از مهمترین دستاوردهای دولت روحانی است. پروژهای که 19 سال از عمرش میگذرد و میرفت تا در پیچوخم کوهستانها فراموش شود، با جدیت و پیگری جانی دوباره یافت و حالا احتمالا تا اواسط سال آینده افتتاح خواهد شد.
افتتاح قطعه اول این آزادراه، به معنای افزایش سرعت در رسیدن به مقصد، کاهش سوخت و امنیت است. اما واقعیت این است که دیگر خبری از آن مسیر آشنای جادهچالوس نخواهد بود. معنای این حرف این نیست که مسیر تازه زیبایی ندارد، نه. مسیر تازه از دل رشتههای کوههای بکر البرز میگذرد، با مناظری که تا پیش از این کمتر کسانی آنها را دیدهاند.
آزادراه تهران_شمال از ارتفاع کوهها میگذرد و برای همین است که انگار آسمان آن آبیتر است. در مسیر تازه نگاه از درختها به کوهها و آسمان برمیگردد.
اینجا اما حرف بر سر پایان نوستالژی است. ماجرا، پایان مرور عینی خاطرههاست. احتمالا جاده باریک و زیبای چالوس در رقابت با امنیت و زمان کوتاهتر، قافیه را خواهد باخت. شاید جاده چالوس بعد از افتتاح آزادراه تنها متعلق به کسانی باشد که هنوز هم نوستالژی را به امنیت ترجیح میدهند.
این یک انتخاب است. بیهیچ ارزشگذاری. هرچقدر که از جاده چالوس خاطره داشته باشیم و نفسمان از تنفس هوای پاکیزهاش تازه شده باشد، امنیت و زمان چیزی نیست که در این وادی کماهمیت جلوه کند.
پس شاید باید افتتاح آزادراه تهران_شمال را، پایان نوستالژی و آغاز امنیت دانست. انتخاب با ماست.